پایان نامه بررسی میزان افسردگی در بین فرزندان شاهد و غیر شاهد در مدارس شاهد (همراه با پرسشنامه )

فصل اول

مقدمه- ۱

بیان مسئله- ۳

فرضیه ها ۵

اهداف تحقیق- ۶

اهداف جزئی- ۶

تعاریف مفاهیم و اصطلاحات- ۷

تاریخچه مطالعاتی- ۱۰

مطالعه فنون تحقیقاتی- ۱۲

تعاریف سلامت روان- ۱۲

والدین و سلامت روان : ۱۴

هیجان و سلامت : ۱۴

عوامل برهم زننده سلامت : ۱۵

دیدگاههای مختلف درباره سلامت روانی : ۱۷

سلامت روان از نظر اسلام : ۲۳

فهرستی از مشکلات کلی جانباز ۲۵

اختلالات روانی رایج در میان جانبازان- ۲۶

علل ایجاد مشکل در جانباز ۲۸

رویکرد خانواده نسبت به بیماری درمان ناپذیر جانباز ۲۹

ابزار بکار رفته- ۳۱

علائم جسمانی- ۳۳

علائم اضطراب و اختلال خواب- ۳۴

کنش اجتماعی- ۳۴

علائم افسردگی- ۳۵

روش نمونه گیری- ۳۶

نمونه مورد مطالعه- ۳۷

انواع متغیر ۳۷

محدوده مطالعاتی- ۳۸

تعریف اصطلاحات به صورت عملیاتی- ۳۸

روایی و پایایی آزمون- ۴۳

مقدمه فصل چهار ۴۴

روشهای آماری- ۴۴

مقدمه: ۸۲

خلاصه تحقیق: ۸۲

بحث و نتیجه گیری- ۸۴

محدودیتهای پژوهش : ۸۶

پیشنهادهای پژوهش– ۸۷

پیوست- ۸۸

منابع: ۹۱

مقدمه

امروزه یکی از مسائلی که نقش مهمی در زندگی انسانها و موفقیت آنها ایفا می کند سلامت روان افراد است. به طوریکه می توان گفت سلامت جسم انسان هم در گرو آن می باشد. اصطلاح سلامت روانی اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود. هر فرهنگی بر اساس معیارهای خاصی به دنبال سلامت روان است. هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای آن را تضمین می کند آماده نماید. سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است که منظور از آن سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد. بسیاری از پژوهشگران مشخص کرده اند که یک سری اختلالات فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند. هر فرد یا گروهی یک تصویر خاصی از سلامت روان دارد. در حالیکه در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد. عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روامت روان داشتن هدفی انسانی در زندگی سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصل نیکو کاری و خیرخواهی است. مفهوم سلامت روان در واقع جنبه ای از مفهوم کلی سلامت است ( زمینه روانشناسی – پارسا ) برخی چنین تصور کرده اند که نقطه مقابل سلامت روان بیماری روانی است. در حالیکه چنین نیست و مفهوم سلامت روان بسیار گسترده تر از این است. آرام زیستن و با خود و دیگران در آرامش بودن است.فرد سالم احساس می کند راحت است و می تواند با خودش و دیگران زندگی کند. او محدودیت ها و استعدادهای خود را می شناسد. کمبودهای خود را می پذیرد و برای بهبود رفتار خویش گام بر می دارد. و از درون و احساسات خویش آگاه است و بر آنها تسلط دارد و معیارهای جامعه ای که در آن زندگی می کند زیر پا نمی گذارد. سلامت روان قدرت تصمیم گیری در بحرانها و مقابله با فشارها و مشکلات زندگی است. زیرا چنین شخصی می داند که در طول زندگی با فراز و نشیبهای بسیار ممکن است مواجه شود. بنابراین برای دست یابی به سعادت که یک امر نسبی است باید تلاش کند. شخص سالم از کار خود احساس رضایت می کند. از وقت آزاد خویش به صورت مفید استفاده می کند. شخصی که از نظر درونی نقصی ندارد با دیگران از در تفاهم وارد می شود و چنین فردی برای احساسات و عواطف مردم اهمیت قائل شده و آنها را محترم می شمارد. تفاوت های افراد را محترم می شمارد و به آنها خرده نمی گیرد و در میان هر گروهی که قرار گیرد با حفظ فردیت خویش قادر است جزئی از آن گروه شود. چنین فردی می تواند دوست بدارد، محبت بپذیرد، به دیگران اعتماد کند و مورد احترام و اعتماد دیگران قرار بگیرد، حقایق را قبول کرده و خود را با آن وفق می دهد و با اجتماع سازش می دهد. ( زمینه روان شناشی – محمد پارسا )

بیان مسئله

باید توجه داشت که مسائل مربوط به سلامت روان و بیماری آن به تمام بشریت متعلق است و فقط به روان پزشکی و روان شناسی و رشته های وابسته مربوط نیست و در حقیقت یک مسئله ملی و بین المللی است و باید تمام امکانات به منظور ایجاد و ادامه سلامت روانی تشخیص و درمان و جلوگیری از بیماریهای روانی بکاهد و دوره بیماریهای روانی را کمتر نماید. خانواده بیماران روانی باید مورد توجه قرار گیرند و اشکالات اقتصادی و هیجان آنها مرتفع گردد. به منظور جلوگیری و پیشگیری از بیماریهای روانی باید تحقیقات لازم را به عمل آورد تا علل و عوامل این بیماریها بیشتر شناخته گردد و از ان طریق بتوان نسبت به جلوگیری از بیماریهای روانی اقدام نمود. با وجود اینکه مسئله اهمیت جهانی دارد مدت زیادی نیست که به طور جدی توجه محافل علمی دنیا را به خود جلب کرده و می توان گفت که بشریت روی هم رفته نسبت به آن قصور ورزیده است. خوشبختانه اینک در مقیاس وسیعی این مسئله مورد توجه محافل نیست و می توان این نکته را مطرح ساخت که با توجه به پیشرفت مددکاری و روان پزشکی و موقعیت صنعتی جهان که ابر مرد می پذیرد افراد تطابق نیافته خیلی زود کنار می روند و این موارد زودتر و بهتر شناخته می شوند. تحقیق عمومی که در مورد بیماریهای روانی انجام شده است نشان می دهد که از هر ۷ نفر شخص بالغ یک نفر جهت کمک در مسائل روانی از روان پزشک کمک خواسته است. باید به خاطر داشت که گسترش آموزش ها و فعالیت ، بهداشت روانی تنها به کاهش تظاهرات صرفاً روانی منجر نمی شوند. زیرا هم اکنون ثابت شده ۴۵-۷۵ درصد از مراجعینی که به موسسات پزشکی در تخصص های مختلف مراجعه می کنند با عامل روانی و تغییرات محیط زندگی که با فشار روانی همراه هستند تنها عامل به وجود آورنده علائم هستند و یا این عوامل در تشدید و بروز این تظاهرات نقش اساسی داشته اند. از طرف دیگر باید اذعان کرد که در جهان کنونی حل مسائل ملی و بین المللی تا حد زیادی بسته به روشن بینی در زمینه روح بشر و جلوه های گوناگون است.

امروزه این نتایج در همه ممالک خاصه در کشورهایی که رو به توسعه و ترقی می روند به خوبی احساس می شود. بر اساس آمارهای موجود نیمی از مرگ و میرها در نتیجه رفتارهای غلط زندگی است. در قرون گذشته انسانها بیشتر به خاطر بیماریهای میکروبی و علائم بهداشت جسمانی یا حوادث طبیعی می مردند ولی امروزه به خاطر روش های غلط و نداشتن مهارت در برخورد با مسائل هیجانی می میرند. مازلو معتقد است که علت و عامل به وجود آورنده بیشتر رفتارها خود ما هستیم ( بهداشت روانی – سعید شاملو )