۱ |
مقدمه |
|
۴ |
تعریف شهر |
|
۵ |
تعریف مدیریت |
|
۶ |
مدیریت شهری |
|
۸ |
تمرکززدایی و انواع آن |
|
۸ |
عدم تمرکز سیاسی |
|
۱۰ |
عدم تمرکز اداری |
|
۱۱ |
سابقه نهادهای شهری ایران |
|
۱۲ |
انجمنهای شهر در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی |
|
۱۶ |
شورای اسلامی شهری به مدیریت شهری مشارکتی |
|
۱۹ |
جایگاه شورای اسلامی شهر و مشارکتهای مردمی و قانون اساسی |
|
۲۳ |
اهداف شوراها |
مقدمه:
از برنامهها و راهبردهای اصلی در برنامههای مدیریت شهری و حصول به مدیریت شهری کارآمد و مؤثر، ایده نهادینهسازی مشارکت و حضور مستقیم مردم در فرآیند اداره و مدیریت شهرها بوده است که در جوامع مختلف به اشکال گوناگون و روشهای گاه متفاوت، قابل مشاهده میباشد.
بنابراین یکی از الگوهای یاد شده در جهت تحقق اهداف برنامهریزی و مدیریت شهرها، دعوت و جلب مشارکت مردم برای تهیه برنامههای شهری، مدیریت و اداره امور آنها است که نقطه اوج این مشارکت و همکاری و مصداق عینی آن تشکیل انجمنهای شهر و استفاده از حضور مفید و مستقیم منتخبین مردم و مشارکت عامه شهروندان، سازمانهای ذیربط و متخصصان امور شهری در حل و فصل کلیه مسائل و مشکلات شهر بوده است، که میتوان از آن به عنوان مدیریت نوین شهری نیز یاد کرد و شوراهای اسلامی شهر را مصداق بارز این نوع مدیریت در ایران میدانیم.
با در نظر گرفتن سیر طبیعی و تاریخی تکوین مدیریت شهری در شهرهای ایران که میتوان آن را با تشکیل بلدیه و انجمنهای شهر در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تعریف نمود، شاید بتوان چنین بیان کرد که مدیریت شهری و انجمنهای شهری و به عبارت امروزی شوراهای اسلامی شهرها در جهت بهبود وضعیت کالبدی ـ فضایی شهرها میبایست تلاشهای ارزشمندی را انجام دهند. و این بدین معناست که حق تبیین سرنوشت مردم به دست خودشان و مشارکت مردم در تمامی اموری که به زندگی جمعیشان مربوط میشود، به عنوان حق طبیعی مورد پذیرش همگانی قرار گرفته است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان تبلور آرمانهای یک ملت بزرگ و انقلاب عظیم رسالت خود را این دانسته که، در جهت گسستن استبداد، موجبات سپردهشدن سرنوشت مردم بدست خودشان را فراهم ساخته و زمینهساز مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در تمام مراحل تصمیمگیری سیاسی و سرنوشتساز باشد.
اصل وجود شوراهای اسلامی نیز از همین رویکرد در قانون اساسی پیشبینی شده است. مسلماً در فراز و نشیبهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی، کشورها و دولتها با بحران روبرو میشوند. وجود شوراهای اسلامی شهر و روستا با ایجاد یک روحیه جمعی، همدلی و همفکری سد محکمی در برابر حوادث و بحرانها به وجود میآورد که بدینسان در بیستمین انتخابات سراسری در بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با عنوان انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا این مهم که بیست سال مردم نیز در انتظار تحققیافتن آن بودند به وقوع پیوست.
بدینترتیب شوراهای اسلامی شهر به عنوان یک نهاد در اداره امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرها مسؤول گردید و موظف به ایفای نقش شد و میرود که در ساختار سیستم مدیریت شهری ایران جایگاه خود را پیدا نماید.
تعریف شهر
در گزارش جهانی سازمان ملل در مورد اسکان بشر، در تعریف مراکز اسکان بشر بطور اعم و شهر به طور اخص آمده است: شهر عبارت است از محلی که فعالیتهای سازمانیافته انسانی به وقوع بپیوندد. به عبارت دیگر، شهر کالبدی است برای فعالیتهای سازمانیافته انسانی. کلمه فعالیت در اینجا، به معنای مجموعه روابط اجتماعی است.
لذا: شهر عبارت است از کالبدی برای فعالیتهای اجتماعی سازمانیافته. این تعریف ساده، عناصر اصلی شهر، یعنی کالبد، فعالیتهای اجتماعی و بالاخره سازمانیافتگی و روابط این عوامل را با یکدیگر بیان میکند. سازمانیافتگی فعالیتها در شهر مستلزم معیارها و ضوابط و قوانین لازم به صورت تلویحی و چه به صورت صریح از یکسو، و تشکیلات مستقل و متناسب از سوی دیگر است. به عبارت دیگر برای سازماندادن یک جامعه نیاز به سازمان است و بدون داشتن سازمان و تشکیلات مشخص و معین، نمیتوان جایی یا رفتاری را سازمان داد.
بنابراین میتوان شهر را مجموعهای از فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … انسانها دانست که با هم در ارتباط نزدیک بوده و بر همدیگر و از یکدیگر متأثر میگردند.
به عبارت دیگر شهر به مثابه سیستمی است که مجموعه عناصر آن با همدیگر در ارتباط بوده و دارای یک ساختار ارتباطی است.
سیستم شهری، عبارت است از مجموعه عناصر با زیر ـ سیستمهایی که بین آنها شبکههایی از روابط متقابل جریان داشته و هدف آنها تحقق گونهای از زندگی اجتماعی برای انسانها است. به عبارت دیگر، شهر متشکل از یکسری فعالیتهای انسانی است که به وسیله جریانات مردم، کالا، انرژی و اطلاعات در یک چارچوب کالبدی به همدیگر مرتبط میشوند.
تعریف مدیریت:
شاید عدهای مفاهیم مدیریت و ادارهکردن را مترادف همدیگر بدانند، در حالی که این دو مفهوم واژههای انگلیسیس متفاوتی دارند که دارای بار معنایی مخصوص به خود میباشند. واژه اداره کردن دارای عملکرد محدودتر و باریکتری نسبت به واژه مدیریت دارد. در فرهنگ لغات آکسفورد، Administration چنین تعریف شده است: انجامدادن یک یا چند عمل در فرآیند ادارهکردن جهت رسیدن به اهداف و این در حالی است که Management یعنی فرآیند تعیین هدف و تهیه برنامهها که براساس این تعریف مفهومی میتوان این استنباط را داشت که مدیریت از ادارهکردن با اهمیتتر و ذهنیتر میباشد و در فرآیند ادارهکردن، اجرا و رسیدن به اهداف تعیین شده مهم میباشد.